تعویذ درد سر و درد گوش

تعویذ درد سر و درد گوش

از حضرت امام باقر علیه السّلام روایت شده است که براى آرام شدن درد سر، سر را مسح کند، و هفت مرتبه بگوید:

اَعُوذُ بِاللهِ الَّذى سَکَنَ لَهُ ما فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَ ما فِى السَّمواتِ وَالاَْرْضِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ

پناه مى‏برم به خدایى که، آنچه در بیابان و دریا و آسمانها و زمین است براى او آرام گرفت، و او شنوا و داناست

و نیز این دعا براى آرام شدن درد گوش، با هفت مرتبه خواندن از حضرت صادق علیه السّلام نقل شده، و همچنین از آن‏ حضرت رسیده: مقدارى پنیر بسیار کهنه را بگیر و نرم بکوب و با شیر مخلوط کن، و روى آتش حرارت بده، و چند قطره در گوشى‏ که درد مى‏کند بریز. نیز براى سردرد: بر قدح آبى بخواند:

اَوَلَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا اَنَّ السَّمواتِ وَالاَْرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْمآءِ کُلَّ شَیْئٍ حَی اَفَلا یُؤْمِنُونَ

آیا آنان‏که کافر شدند ندیدند، که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند، پس آنها را از هم گشودیم، و از هرچیز زنده را از آب قرار دادیم آیا ایمان نمى‏آورند؟!

سپس آن را بیاشامد. روایت شده: هرگاه کسالت، یا درد سر عارض رسول خدا صلّى الله علیه و آله‏ مى‏شد، دستها را مى‏گشودند، و فاتحه و معوّذتین [دو سوره قل اعوذ بربّ الفلق و قل اعوذ برب النّاس] مى‏خواندند، و به صورت خویش مى‏کشیدند، پس درد از آن حضرت برطرف مى‏شد. و نیز براى رفع سردرد بر سر دست بکشد و بگوید:

اِنَّ اللهَ یُمْسِکُ السَّمواتِ وَ الاَْرْضَ اَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا اِنْ اَمْسَکَهُما مِنْ اَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ اِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً

خدایا آسمانها و زمین را از اینکه تباه شوند نگاه مى‏دارد، و اگر تباه شوند، احدى بعد از خدا نگهدار آنها نیست، به راستى خدا بردبار، و آمرزشگر است

از «ربیع الابرار» نقل شده: مأمون را در منطقه طرطوس دردسرى عارض شد، که راه علاج‏ براى آن نیافتند، قیصر روم کلاهى برایش فرستاد و به همراه آن نوشت: خبر سردرد تو را شنیدم، این کلاه را فرستادم، بر سر گذارى تا دردت آرام گیرد، مأمون ترسید، زهرى در آن تعبیه کرده باشد، دستور داد بر سر آورنده‏اش نهادند، دید ضررى متوجه او نشد، امر کرد بر سر کسى‏که دچار دردسر بود گذاشتند، دردش آرام گرفت، آنگاه بر سر خود گذاشت، و از درد رهایى یافت، شگفت‏زده شد، کلاه را شکافت، دید در آن نوشته شده:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ للهِ فى عِرْقٍ ساکِنٍ حَّم عَّسَّقَّ لا یُصَدَّعُونَ عَنْها وَلا یُنْزِفُونَ مِنْ کَلامِ الرَّحْمنِ خَمَدَتِ النیّرانُ وَ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ وَ جالَ نَفْعُ الدَّوآءِ فیکَ کَما یَجُولُ مآءُ الرَّبیعِ فِى الْغُصْنِ

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى‏اش همیشگى است، چه بسیار نعمتى براى خدا است که در رگى ساکن است حم عسق، دردسر نکشند از آن، و بیهوش نکردند از کلام خدا، خاموش شد آتش، و جنبش و نیرویى نیست جز به خدا، روان شد سود دارد و در تو، چنان‏که روان مى‏شود باران بهارى در شاخه درخت