فوائد مداومت به زیارت عاشورا

فوائد مداومت به زیارت عاشورا

مؤلف گوید: در کتاب «نجم الثاقب» در زیل تشرّف جناب حاج سید احمد رشتى به محضر امام عصر ارواحنا فداه در سفر حجّ و فرمایش آنحضرت به او که شما چرا عاشورا نمى‏خوانید، عاشورا، عاشورا، عاشورا، «دلیل بر فضیلت و آثار و فواید این زیارت است» و ما آن حکایت را ان شاء الله پس از زیارت‏ جامعه کبیره نقل خواهید کرد. شیخ ما ثقة الاسلام نورى رحمة الله علیه فرموده: اما زیارت عاشورا، در فضل و مقام آن بس که از سنخ سایر زیارات نیست که به ظاهر از انشاء و الماى معصومى باشد، هر چند که از قلوب مطهّره ایشان چیزى جز آنچه از عالم بالا به آن رسد بیرون نیاید بلکه از سنخ احادیث قدسیّه است‏ که به همین ترتیب از زیارت و لعن و سلام و دعا، از حضرت احدیّت جلّت عظمته به جبراییل امین و از او به خاتم انبیا صلى الله علیه و آله و سلّم رسیده و بنا بر تجربه، مداومت‏ به آن در چهل روز یا کمتر در قضاى حاجات و رسیدن به مقاصد و دفع دشمنان بى‏نظیر است اما از بهترین فواید آنکه از مواظبت و مداومت بر آن به دست آمده، فایده‏اى است که: ثقه صالح متقّى، حاج ملا حسین یزدى که از نیکان مجاور نجف اشرف است و پیوسته مشغول عبادت و زیارت از ثقه‏ امین حاج محمّد یزدى نقل کرد که در شهر یزد مرد فاضل صالحى بود که همواره اشتغال به اصلاح امر آخرت خود داشت و شبها در مقبره خارج یزد که در آن جماعتى‏ از صالحان مدفونند و معروف به مزار است به سر مى‏برد و او را همسایه‏اى بود که از کودکى با هم بزرگ شده بودند و براى درس پیش یک معلّم‏ مى‏رفتند، تا آنکه بزرگ شد و شغل عشّارى [ده یک گرفتن به زور و به ناحق-مأمور مالیات] پیش گرفت تا از دنیا رفت و در‌‌ همان مقبره نزدیک محلّى که آن مرد صالح بیتوته مى‏کرد دفن کردند، پس از گذشتن کمتر از ماهى او را در خواب دید که در هیئت نیکویى است، به نزد او رفت و گفت: من‏ آغاز و انجام و ظاهر و باطن کار تو را مى‏دانم و مى‏دانم از آنهایى نبودى که نیکى در باطن ایشان احتمال رود و شغل تو جز عذاب را نمى‏طلبد، پس به کدام عمل به این مقام رسیدى؟ گفت: چنان است که گفتى، من از روز مردن در شدید‌ترین عذاب بودم، تا دیروز که زوجه استاد اشرف حدّاد فورت شد، و او را در این مکان دفن کردند-و اشاره کرد به موضعى که قریب صدر ذرع از او دور بود-و در شب وفات او، حضرت ابو عبد الله الحسین علیه السّلام سه مرتبه او را زیارت کرد و در مرتبه سوم به برداشته‏شدن عذاب این مقبره‏ امر فرمود، پس حالت ما نیکو شد و در سعه و نعمت افتادیم، آن مرد صالح متحیّرانه از خواب بیدار شد، درحالى‏که حدّاد را نمى‏شناخت‏ و محّل او را نمى‏دانست، در بازار حدّادان از او پرسید، و او را یافت، از او پرسید: آیا براى تو همسرى بود؟ گفت آرى‏ دیروز وفات کرد، و او را در فلان مکان (و‌‌ همان موضع را اسم برد) دفن کردیم، پرسید: او به زیارت ابى عبد الله علیه السّلام‏ رفته بود؟ گفت نه: گفت: ذکر مصائب او مى‏کرد؟ گفت: نه، گفت مجلس عزادارى داشت؟ گفت: نه، حدّاد پرسید چه مى‏جویى؟ خواب را نقل کرد، گفت آن زن به خواندن زیارت عاشورا مواظبت و مداومت داشت