اشعار جامی در مدح آن حضرت

اشعار جامی در مدح آن حضرت

مؤلّف این کتاب عباس قمى گوید: در هر زمان آن قد رکرامات و معجزات‏ از این روضه مقدّسه ظاهر می‌شود، که نیاز به نقل وقایع گذشته نیست و ما در باب دوم در اعمال شب بیست‏وهفتم رجب به برخى مطالب که مناسب این مقام‏ بود اشاره کردیم و فعلا مقام را گنجایش تطویل نیست بهتر است آنکه این فصل را به همین جا ختم کنیم و این چند بیت شعر را که از جامى در مدح آن‏ حضرت نقل شده است ذکر نماییم.

سلام على ال طه و یس سلام على ال خیر النّبیین

سلام على روضة حلّ فیها امام یباهى به الملک و الدّین

امام به حق شاه مطلق که آمد حریم درش قبله‏گاه سلاطین

شه کاخ عرفان گل شاخ احسان در درج امکان مه برج تمکین

على بن موسى الرضا کز خدایش رضا شد لقب چون رضا بودش آیین

ز فضل و شرف بینى او را جهانى اگر نبودت تیره چشم جهان‏بین

پى عطر روبند حوران جنّت غبار درش را به گیسوى مشگین

اگر خواهى آرى به کف دامن او برو دامن از هرچه جز اوست برچین