قصه احمی من مجیر الجراد

قصه احمی من مجیر الجراد

جبرییل و میکاییل و امام حسن و امام حسین علیهما السّلام بوده‏اند، پناه هراسندگان، و ملجأ گریختگان، و فریادرس بیچارگان، و شفاى دردمندان، قرار داده باشد؟ بنابراین در هر کجا باشى، خود را به آن قبر برسان، و تا ممکن باشد خود را به آن بچسبان، و اصرار کن، تا به فریادت برسد، و تو را از هلاکت دنیا و آخرت برهاند

لُذْ إِلَى جُودِهِ تَجِدْهُ زَعِیما بِنَجَاةِ الْعُصَاةِ یَوْمَ لِقَاهَا

به جودش پناه بر، او را ضامنى مى‏یابى براى نجات گنهگاران روز دیدارش

عَائِدٌ لِلْمُؤَمِّلِینَ مُجِیبٌ سَامِعٌ مَا تُسِرُّ مِنْ نَجْوَاهَا

عیادت‏کننده آرزومندان است و پاسخ‏دهنده و شنواست آنچه را پنهان کنند از گفتگوى سرّى

در کتاب «دار السّلام» از شیخ دیلمى نقل شده که جماعتى از صالحان نجف اشرف روایت کرده‏اند: کسى در خواب دید، از هر قبرى که در آن مشهد شریف و خارج آن است ریسمانى کشیده شده، که متصّل به قبّه حضرت حبل الله المتین‏ امیر المؤمنین علیه السّلام است، پس آن شخص چنین انشاد کرد:

إِذَا مُتُّ فَادْفِنِّی إِلَى جَنْبِ حَیْدَرٍ أَبِی شَبَّرَ أَکْرِمْ بِهِ وَ شُبَیْرٍ

زمانى‏که از دنیا رفتم کنار حیدر دفنم کنید پدر حسن و حسین چه کریم است او

فَلَسْتُ أَخَافُ النَّارَ عِنْدَ جِوَارِهِ وَ لا أَتَّقِی مِنْ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ

در جوار او از آتش نمى‏ترسم و از منکر و نکیر پروا نمى‏کنم

فَعَارٌ عَلَى حَامِی الْحِمَى وَ هُوَ فِی الْحِمَى إِذَا ضَلَّ فِی الْبَیْدَاءِ عِقَالُ بَعِیرٍ

بر حامى قرقگاه ننگ است که در عرصه حمایتش حتى در بیابان قرقگاهش افسار شترى گم شود